مسؤولیتپذیری در تصمیمگیری
آنچه پیداست «تصمیمگیری و انتخاب» بخش لاینفک زندگی ما انسانهاست و از یک نگاه، فلسفهی زندگی را میتوان مسألهی انتخاب دانست. امروزِ ما بر شالوده انتخابهایی که دیروز، سه روز قبل، سه ماه یا سه سال پیش کردهایم،
مسؤولیتپذیری در تصمیمگیری
آنچه پیداست «تصمیمگیری و انتخاب» بخش لاینفک زندگی ما انسانهاست و از یک نگاه، فلسفهی زندگی را میتوان مسألهی انتخاب دانست. امروزِ ما بر شالوده انتخابهایی که دیروز، سه روز قبل، سه ماه یا سه سال پیش کردهایم،
مسؤولیتپذیری در تصمیمگیری
آنچه پیداست «تصمیمگیری و انتخاب» بخش لاینفک زندگی ما انسانهاست و از یک نگاه، فلسفهی زندگی را میتوان مسألهی انتخاب دانست. امروزِ ما بر شالوده انتخابهایی که دیروز، سه روز قبل، سه ماه یا سه سال پیش کردهایم، بنا میشود. حتی اگر جزو آن دسته از آدمهایی باشیم که بیشتر به جبرهای محیطی معتقدند، کافیست توجه خود را به سهم اختیار خودمان معطوف کنیم؛ آنگاه متوجه خواهیم شد که با وجود شرایط جبرآلود، میزان استفاده از سهم اختیارمان و بهعبارت دقیقتر، نوع انتخابهای ما، اثر غیرقابل انکاری بر روی کیفیت زندگی ما دارد. حتی اگر فکر کنیم که در بدترین جهان ممکن زندگی میکنیم، باز به معنای این نیست که نتوان از اندوهها و نگرانیها کم کرد. عاقلانهترین رویکرد این است که بهجای نقش یک قربانی، نقش مسؤولیتپذیر به خود بگیریم. چراکه در هر وضعیت و جایگاهی که باشیم این نحوه واکنش ماست که کیفیت لحظات آتی ما را شکل خواهد داد. بنابراین، لازم است پیش از اتخاذ هر تصمیمی سعی کنیم که یک مرکز کنترل درونی داشته باشیم و بر سهم اختیار خودمان متمرکز شویم. باید مسؤولیت تصمیمات و انتخابهایمان را بپذیریم و به عواقب و نتایج آن آگاه باشیم. جالب اینکه اگر به اصول تصمیمگیری در طول زمان متعهد بمانیم، هم از سهم اختیار خودمان استفاده کردهایم و هم احتمالاً از سهم مشکلات و تبعات خارج از اختیارمان خواهیم کاست.
مسأله انتخاب
ارزش انسان وابسته به ارزش انتخابهای اوست. همهی ما روزانه با انواع و اقسام «انتخاب» مواجه هستیم. اینکه چه ساعتی از خواب برخیزیم، صبحمان را چگونه آغاز کنیم، اوقات روزانهمان را چگونه تقسیم کنیم و به چه کارهایی اختصاص دهیم، اولویتهای کاریمان به چه ترتیبی باشد و غیره، نمونههایی از مواجهه ما با مسأله انتخاب هستند. هر انتخاب پیامدهایی در زندگی ما دارد که دیر یا زود آشکار میشود. به عنوان مثال، میانگین نشاط کسانی که سحرخیزترند بیشتر از سایر افراد است. یا فردی که بیشتر اوقات خود را به فعالیتهای با اولویت بالاتر اختصاص میدهد، رضایتخاطر بیشتری در بلندمدت خواهد داشت و به انسانی عمیق و متخصص بدل خواهد شد.
غیر از این نمونههایِ کوچکمقیاسِ انتخاب که البته در جای خود اهمیت دارند و مشخصکننده سبک زندگی ما خواهند بود، انتخابهای حساسی نیز وجود دارند که از لحاظ حجم تأثیری که بر زندگی و آیندهمان میگذارند بسیار قابل توجهاند؛ از جمله انتخاب رشتهی تحصیلی، انتخاب همسر، انتخاب شغل و انتخاب حوزه تخصصی. این انتخابها نیاز به بررسی، تحلیل و صرف زمان کافی جهت تصمیمگیری دارند. نگاه نویسنده این مطلب بیشتر معطوف به انتخاب رشتهی تحصیلی است. انتخاب رشته، به دلیل ترسیم آینده شغلی و حرفهای، از سرنوشتسازترين انتخابها است. با این حال، نکاتی که بیان میشود در همهی مسائل تصمیمگیری و انتخاب، قابل استفاده خواهد بود.
مهارت تصمیمگیری
تصمیمگیری، یکی از کلیدیترین مهارتهای مورد نیاز برای زیستن در دنیای کنونی است؛ دنیایی که ما را دائماً در برابر انبوهی از آیتمها، گزینهها و عرصههای انتخاب قرار میدهد. بیجهت نیست که گفتهاند آفت این دوران، بُحران وفور و فراوانی است.
اساساً در مسأله تصمیمگیری، بیش از یک گزینه در دست داریم. هدف یک مسأله تصمیمگیری، انتخاب بهترین گزینه است. پرسشهای اساسی که در پروسه تصمیمگیری باید بدان توجه کرد عبارتند از:
انتخاب رشته تحصیلی
واضح است که تصمیمگیری در زمینه انتخاب رشته تحصیلی نیز مانند همه مسائل تصمیمگیری، نیازمند توجه به پرسشهای فوق است. در مسأله انتخاب رشته تحصیلی، گزینهها عبارتند از «کُد رشتههای تحصیلی». معیارهای ارزیابی شامل مواردی از قبیل «میزان علاقه»، «سطح استعداد»، «میزان تحقق اهداف»، «پتانسیل درآمدزایی رشته»، «سختی رشته تحصیلی»، «تعداد گرایشهای رشته»، «شانس قبولی» و غیره میشوند. قاعدتا وزن و اهمیت این معیارها یکسان نیستند و از نظر هر یک از داوطلبان کنکور (به عنوان تصمیمگیرندگان) میتواند متفاوت باشد. دادهها و اطلاعات در مورد رشتههای تحصیلی میتواند براساس مطالعه شخصی، جستجوهای اینترنتی، مصاحبه با افراد آگاه، مشاوره با اساتید و دانشجویان و غیره بدست آید. هرچقدر اطلاعات داوطلبان دقیقتر و شیوه ارزیابی رشتهها روشنتر باشد، نیاز آنها به شهود و تصمیمات کلی کمتر خواهد بود. در بخش بعدی مقاله، یک نمونه از روش محاسبه مطلوبیت گزینهها را شرح خواهیم داد.
ذکر این نکته خالی از لطف نیست که غالباً «کُد رشتههای تحصیلی» دستکم ترکیبی از چند زیرگزینه رشتهتحصیلی، نوع دوره تحصیلی، دانشگاه و شهر محل تحصیل است و به همین دلیل، داوطلبان محترم بهتر است که یک منطق تصمیمگیری مشخصی نیز برای اولویتبندی این زیرگزینهها داشته باشند. پیشنهاد نگارنده این است که ابتدا رشتههای تحصیلی براساس معیارهای پیشگفته اولویتبندی شوند. چراکه اساساً پیش از هر چیز، این رشتههای تحصیلی هستند که به عنوان گزینههای موجود جهت تصمیمگیری پیش رو قرار میگیرند. سپس نوع دورههای تحصیلی (روزانه، شبانه، پردیس و ...) و در ادامه محلهای تحصیلی اولویتبندی شوند. در گام آخر، فهرست نهایی چینش شود.
اگر عملی کردن نکته پیشگفته برای داوطلبان عزیز دشوار باشد، پیشنهاد میشود که بهجای طی کردن گامهای مورد اشاره، زیرگزینههای فوقالذکر نیز بهعنوان معیارهایی تحت عنوان «سطح دانشگاه محل تحصیل»، «نزدیکی شهر محل تحصیل» و «نوع دوره تحصیلی» تعریف شوند که در این صورت گزینههای تصمیمگیری همان «کُد رشتههای تحصیلی» باقی خواهند ماند.
شرایط یک انتخاب صحیح
داوطلبان زیادی این روزها با مسألهی انتخاب رشتهی تحصیلی مواجهاند. به منظور اتخاذ تصمیم درست در این مورد و نیز حتیالامکان کاهش پشیمانی بعد از انتخاب، باید شرایط یک انتخاب صحیح را شناخت. رعایت و مورد توجه قرار دادن این شرایط به منزلهی این خواهد بود که شما حداکثر تلاشتان را برای یک انتخاب رشتهی خوب به کار بردهاید و در ادامه باید با توکل بر خداوند مهربان منتظر نتیجهی مطلوب باشید. این شرایط عبارتند از:
1 - خودآگاهی: شناخت دقیق از علایق، سلایق، تواناییها، استعدادها، نقاط قوت و ضعف و نیز شناخت حقوق و مسؤولیتها از جمله مواردی است که هر فردی پیش از یک انتخاب مهم و حیاتی بدانها نیاز دارد. هرگونه ابهام در این موارد، کیفیت انتخاب را کاهش خواهد داد. خودآگاهی مهارتی نیست که ظرف چند روز یا چند شب بدست آید؛ بلکه نیازمند تفکر و اندیشیدن منظم نسبت به اوضاع و احوال خود در بازهی زمانی مناسبی است. به هنگام انتخابهای حیاتی در زندگی، هر اندازه فرد خودآگاهی بیشتر و شفافتری داشته باشد تصمیمگیری بهتر انجام خواهد شد. برای انتخاب رشتهی تحصیلی نیز توصیه میشود که ابتدای امر، دانشآموزان محترم نگاهی به سطح مهارت خودآگاهی خود داشته و مجدداً علایق و تواناییهای خود را مرور نمایند و آنها را برحسب اولویت بر روی کاغذ بیاورند. اینکه به چه رشتههایی بیشترین علاقه و در کدامیک از آنها بیشترین توانایی را دارید موضوع بسیار مهمی است. اگر شناخت داوطلبان از خود در سطح مطلوبی نیست و یا این شناخت کلی و مبهم است، پیشنهاد میشود که اقدام به انجام یک یا دو تست شخصیتشناسی (مانند تست MBTI، آزمون Holland، تست Gardner و غیره) کنند. نتایج این تستها و تحلیل آنها میتواند به میزان زیادی در این زمینه ابهامزدایی کند.
2 - شناخت دقیق گزینهها: به میزانی که شناخت از گزینههای انتخابی (کُد رشتههای تحصیلی) کم باشد درصد خطا در انتخاب بالا خواهد رفت و در نتیجه احتمال پشیمانی بعدی بیشتر خواهد شد. لذا توصیه میشود با جستجو و مصاحبه و پرسش از افراد آگاه، نسبت به همهی کُد رشتههای مدنظرتان شناخت کافی کسب کنید. دانشجویان بسیاری را میشناسم که از دلایل اصلی عدم موفقیتشان، عدم شناخت از مسیر آینده بوده است. لذا هر چه بیشتر تحقیق و جستجو کنید بیشتر به مسائل، ابعاد، کاربردها و دامنهی کُد رشتههای تحصیلی پی خواهید برد و در نتیجه فرآیند انتخاب رشتهتان بهتر انجام خواهد شد.
3 - توجه به واقعیتها: نهتنها شناخت واقعیتهایی که با آنها مواجهیم، ضروری است بلکه در مواردی توجه کافی بدانها نیز، ما را به سوی یک انتخاب صحیح سوق خواهد داد. از جمله واقعیتهای مهم و مطرح جامعهی ما برای کنکوریها، موضوع درآمد و آینده شغلی یک رشتهی تحصیلی است. هر فرد باید به شرایط شخصی خود در این مورد نگاهی داشته باشد و چنانچه این بحث برای او بصورت جدی مطرح است، نباید نسبت به آن بیتوجه باشد. واقعیت این است که چنانچه رشتهای را انتخاب کنید که بدان علاقه نسبی دارید، ولی آینده شغلی روشنی نداشته باشد به احتمال زیاد پشیمان خواهید شد. چراکه وضعیت اقتصادی تأثیر به سزایی در انگیزش و پیمایش توأم با موفقیت ادامهی مسیر دارد. مگر آنکه فاکتور علاقهتان به طرز معناداری بر آینده شغلیتان بچربد و یا جزو آن دستهی محدودی باشید که لزومی به انطباق رشته و شغل خود نمیبینند! و البته این نیز لزوماً همیشه بد نیست. در هر صورت به قول یکی از نویسندگان حوزهی مدیریت، عاقبت اشک چشمان است اگر چهرهی درون آینه را فریب داده باشی! پس بهتر است در این مورد بیشتر با خود صادق باشید.
از دیگر واقعیتها، میتوان به مواردی از قبیل دوری یا نزدیکی دانشگاه محل تحصیل، تأثیر سیاست بومیگزینی بر چینش اولویتها، وابستگیهای عاطفی به خانواده، پیشبینیپذیر بودن روند اقتصادی کشور یا یک رشتهی تحصیلی و نیز موارد دیگر اشاره کرد. غیر از این موارد، فکر کنید و ببینید چه واقعیتهایی در زندگی شما و یا جامعه وجود دارند که در پروسه انتخاب رشته مهم و تأثیرگذارند.
4 - آشنایی با اصول و قواعد فنی انتخاب (شیوه محاسبه مطلوبیت گزینهها): اگر به هر یک از سه مورد بالا توجه کرده باشید ولی در جهت کسب دانشی در زمینهی اصول و قواعد انتخاب تلاش نکنید، باز با مشکل مواجه خواهید شد. این اصول و قواعد کمک میکنند تا انتخابهای خود را بر روی کاغذ بیاورید و به شکل خاصی چینش و اولویتبندی کنید و از خطاهای سادهانگاری، بیدقتی یا کمدقتی دور شوید. این اصول، قواعد و تکنیکها بهطور گسترده در مسائل تصمیمگیری و انتخاب استفاده میشوند و از موضوعات مهم درسی در دانشگاهها و نیز از موضوعات مهم کاربردی در صنعت و سازمانها هستند.
به عنوان یک مثال ساده، فرض کنید برای انتخاب رشتهی تحصیلی از سه معیار 1- علاقه 2- استعداد 3- آینده شغلی استفاده خواهید کرد و قصد دارید در مورد رشتههای مهندسی پزشکی، مهندسی صنایع و مهندسی عمران برحسب این سه معیار، اولویتبندی انجام دهید. ابتدا باید در مورد هر رشته، از نظر این سه معیار امتیازدهی (اعدادی بین 0 تا 1) داشته باشید. این اعداد به نوعی درصدی است که از لحاظ هر معیار برای رشتههای تحصیلی مناسب میبینید. مثلاً، یک داوطلب در معیار علاقه به مهندسی پزشکی عدد 0.7 و به مهندسی عمران عدد 0.5 را اختصاص میدهد:
○ مهندسی پزشکی: علاقه=0.7، استعداد=0.4 و آینده شغلی=0.5
○ مهندسی عمران: علاقه=0.5، استعداد=0.5 و آینده شغلی=0.5
○ مهندسی صنایع: علاقه=0.6، استعداد=0.5 و آینده شغلی=0.7
سپس باید وزن معیارهای هر رشتهی تحصیلی را یکهسازی کنید؛ یعنی وزن هر معیار را بر جمع اوزان همان معیار تقسیم کنید؛ جمع اوزان مربوط به معیار علاقه برابر است با 1.8، جمع اوزان مربوط به معیار استعداد برابر از با 1.4 و جمع اوزان مربوط به معیار آینده شغلی برابر است با 1.7 و در نتیجه داریم:
○ مهندسی پزشکی: علاقه=0.39، استعداد=0.28 و آینده شغلی=0.29
○ مهندسی عمران: علاقه=0.28، استعداد=0.36 و آینده شغلی=0.29
○ مهندسی صنایع: علاقه=0.33، استعداد=0.36 و آینده شغلی=0.42
حال همهی اعداد بالا را بر جمع اوزان معیارهای همهی رشتهها تقسیم کنید (جمع اوزان معیارهای همهی رشتهها= 3):
○ مهندسی پزشکی: علاقه=0.13، استعداد=0.09 و آینده شغلی=0.10
○ مهندسی عمران: علاقه=0.09، استعداد=0.12 و آینده شغلی=0.10
○ مهندسی صنایع: علاقه=0.11، استعداد=0.12 و آینده شغلی=0.14
در نهایت وزن کلی هر رشته از جمع وزنهای معیارهای آن بدست خواهد آمد:
○ مهندسی پزشکی: 0.13+0.09+0.10 = 0.32
○ مهندسی عمران: 0.09+0.12+0.09 = 0.31
○ مهندسی صنایع: 0.11+0.12+0.14 = 0.37
لذا ترتیب انتخاب رشتهها به شرح زیر خواهد بود: 1- مهندسی صنایع، 2- مهندسی پزشکی و 3- مهندسی عمران.
قاعدتاً در انتخاب رشته واقعی، تعداد رشتهها و معیارها بیشتر از این مثال فرضی است. این کار ممکن است وقتگیر باشد اما به دانشآموزان عزیز توصیه میشود به منظور بالا بردن دقت تصمیمگیری و اولویتبندی، حتماً در انتخاب رشتهی خود این روند را طی کنند. فراموش نکنید که انتخاب رشتهی تحصیلی از مهمترین تصمیمات زندگی شماست و ارزش آن را دارد که بیشتر و بهتر برای آن وقت بگذارید.
نکات پایانی
در نهایت، آرزوی انتخاب رشتهای دقیق و صحیح برای همهی دانشآموزان عزیز ایران زمین دارم و امیدوارم سایر انتخابهای مسیر زندگیشان را نیز با موفقیت و رضایتخاطر پشت سر بگذارند.
کپی رایت © 1401 پیام اصلاح . تمام حقوق وب سایت محفوظ است . طراحی و توسعه توسط شرکت برنامه نویسی روپَل
نظرات